لینک دانلود فایل صوتی
بسمه تعالی
موضوع: مصاحبه با آقای دکترطیبیپور – چالشهای ناشی از برخی سیاستها و رویکردهای دولتی و صنفی به صنعت مرغ گوشتی
تاریخ: 1399/01/05
آقای طیبی پور :
شما مطلعید که قبلاً هم مطالعه ای در زمینه ساختار نوین صنعت طیور توسط دانشگاه و دولت انجام شده است، این مطالعات دولتی به چه سمتی می روند؟ چرا در مطالعات قبلی صنعت طیور جایگاه تعاونیها ضعیف بوده ؟ و چرا به سمت حل مسائل صنعت طیور نرفته است؟
آقای عظیمی:
بنده به عنوان محقق مطالعات سیاستگذاری و برنامهریزی این ضعف را میبینم که بخش عمده مطالعات در این حوزه به دلیل اینکه دور از عرصهی عملیاتی به موضوع اجرا می شوند معمولاً نسبت نتایج حاصله با واقعیتهای میدانی ضعیف است. معمولاً ساختار نهادهای دولتی رویکردهای جا افتاده ای دارد و مقدوراتی که دارد همه باعث میشود که این اتفاق بیفتد. دولت برای این گونه مطالعات بودجهای اختصاص نمیدهد و فقط میخواهد شما یک مطالعهای را انجام بدهید و با ارائه گزارش کار حقوق دریافت کنید. کاری به این ندارد که برای انجام مطالعه باید وارد میدان شد و با مرغدار صحبت کرد و عرصه را از نزدیک دید. چرا که این گونه مطالعه به لحاظ زمانی و ریالی هزینهبر است.
از طرفی وزراتخانه دستش بازنیست و به عبارتی هم نمی تواند – در مواردی و در برخی سطوح هم قائل به این رویکرد نیست و لذا دست محقق باز نیست. این رویه محدودیتهای جدی ایجاد میکند که با آن نمیتوان وارد عرصه شد و با تولیدکننده از نزدیک تعامل کرد و از نظر او به مسئله نگاه کرد و راه حل داد. در برخی موارد هم خود محققین خود را وارد عرصه میدان تولید و واقعیتهای آن مخاطره آمیز آن نمی کنند.
فارق از اینکه در چه مقطعی باشیم و فارق از اینکه جریان سیاسی در دولت و مجلس حاکم باشد؛ عموماً دستگاههای حاکمیتی از جمله وزارت جهاد کشاورزی به عنوان بخشی از حاکمیت؛ چه در مطالعه، چه در سیاست گذاری و چه در اجرا، بدرستی به هم گره نمیخورند و همراه نمیشوند. به عبارتی این ضعف همگرایی مطالعات و دستگاههای تصمیمسازی و دستگاههای تصمیم گیری در داخل مجموعهی وزارت جهادکشاورزی باعث ضعف همگرایی و همزبانی و تعهد چندجانبه در شناسایی حلقه های مفقوده و در نهایت ترمیم آنها میگردند.
لذا چون نتوانستیم با همدیگر کاری را تعریف کنیم که بتواند آن زنجیرهی اصلی را از اول تا آخر دنبال کند – حالا به هر دلیلی، چه به لحاظ بودجه، چه بلحاظ زمانی و امکانات پژوهشی و چه به دلیل اعمال نظر گروهی بر دیگری؛ حاصل این گونه مطالعات، ناتوان از شناسایی گپهای اساسی شده و در نتیجه آن چیزی که باید باشد اتفاق نمیافتد و مطالعهای انجام می شود که حاصل آن مورد وفاق ذینفعان نبوده است. فکر میکنم مطالعهی قبلی در مورد صنعت طیور از این زاویه دچار چالش گردیده است. بنا به مروری که روی آن مطالعه داشتم؛ مطالعه بسیار خوبی بوده و جلسات متعددی را با تعدادی از ذینفعان از مجموعه های دولتی و دانشگاهی و صنفی گذاشتهاند؛ اما خود بنده جایگاه تشکلهایی مانند انجمن صنفی مرغداران گوشتی، اتحادیه مرغداران گوشتی را در مطالعه مزبور خیلی ضعیف دیدم؛ اگر حضور هم داشته اند، حضوری مؤثر نبوده است. بنده هنوز جایی برای انجمن صنفی مرغداران گوشتی ندیدم و یا حتی متوجه نشدم جایگاه اتحادیههای مرغداران گوشتی کجای صنعت نوین طیور هست؟ این گپ خودش را در عمل نشان میدهد. گپی است که در حوزهی مطالعاتی و برنامهریزی وجود دارد. چه باید کرد که در این مطالعه و امثال آن اتفاق نیفتد؟
مسئلهی بهرهوری تولید در مرغ گوشتی متأثر از رفتار ذینفعان متعدد است. اگر پای کار بیایند و حرفشان را بزنند میتوانیم به ریشه های اصلی برسیم و راهکاری داده شود تا باعث گشایش کار شود و اگر نیایند کار بطور طبیعی پیش نمی رود. مثلاً در مورد حل مساله خوراک طیور اگر یکی از حلقههای مرتبط با این موضوع حضور مؤثر نداشته باشد سیستم نمیتواند به هدف خودش برسد. مناسبات درونی مجموعه های صنفی و دولتی و یا روابط آنها حوزه های ناشناخته ای وجود دارد که اگر اینها در یک نگاه جمعی شناخته نشوند ما نمی توانیم موفق شویم. حتی اگر یکی از حلقه های مهم نباشند کار دچار اشکال می شود که به نظر من این نگاه سیستمی یا زنجیرهای تاکنون ضعیف بوده است. باید کمک کنیم چالشها و گپهای موجود بین ذینفعان در شناختن مسئله، ارائه راهکار و پشتیبانیهای بعدی برطرف گردد.
آقای طیبیپور:
مشکل اساسی صنعت طیور و دیگر بخشهای اقتصادی اینجاست که بین بخش خصوصی و بخش دولتی یک تعارض منافع جدی وجود دارد. زمانی که میخواهیم یک کار مطالعاتی و پژوهشی انجام دهیم اولین جایی که می تواند انحراف ایجاد کند این است در مطالعه و پژوهش چطور نمونهگیری میشود؟ آیا نمونهی گرفته شده نماینده جامعه باشد؟ این خیلی مهم است. متأسفانه مطالعاتی که آقای دکتر تیموری و تیمشان زحمت کشیدند نمونههایی از افراد جامعه را در اختیارشان قرار داند که انتخابشدهی تیم آقای دکتر نبود. انتخابشدهی بخش دولتی بود. چرا در یک صنعتی که عمده تولید کنندگان آن خرد هستند و در آن اتحادیه ها و تاونی های مرغ گوشتی وجود دارند ، دنبال زنجیره یکپارچه مرغ گوشتی هستند که توجهی به این ظرفیتها ندارد!؟
آقایان فقط صدای آدمهای انتخابشده خود را میشنیدند نه این که صدای همه را بشنوند. باید ببینید که نظرات مخالف چیست که شاید 180 درجه متفاوت باشد و از بیرون آمده است چیست! نظراتی که بنده میدهم حاصل تجربه و مطالعات من است. این نظر بخشی از این صنعت است. آقایان نتوانستند این را هضم کنند. نمونهگیری از جامعه درست نبود که نتیجه آن شد که منفعت همان شرکتها و آدمهایی را تأمین کرد که جزء آن نمونه بودند. منافع تولید و منافع صنعت را قرار نیست تأمین کنند. منافع شرکت را دارند تأمین میکنند. اما اگر قرار است حمایت دولتی مخصوص صنعت را در اختیار یک شرکت قرار دهیم و آن شرکت بزرگ شود که اسمش مدیریت نیست.
اگر میخواهیم مطالعهای انجام دهید که مأموریت آن سر و سامان دادن به این صنعت است من میگویم چنین مطالعهای قابل اجرا نیست. چرا که ما مشکلات ریشه ای داریم . وقتی صحبت از مشکلات صنعت مرغداری میکنیم، بنظر بنده در نظر برخی از تصمیم گیرندگان ما ، جامعه مرغداری صنعت حساب نمیشود و یا بالای 90 درصد از مردم نمیدانند که مرغداری یعنی چه؟ سالهای متوالی هست که میگوییم باید اقتصاد ما از نفت جدا شود ، چرا به صنعت طیور که یکی از بزرگترین صنعتهای اقتصادی بخش خصوصی است اینگونه بی توجهی می شود؟
به بحران که میخوریم یادمان میآید که باید این صنعت را از این بحران خارج کنیم و سریع یک طرحی تصویب کنیم و بحران که تمام شد یادمان میرود که قرار بود چه کار کنیم؟
بطور مثال در مورد نحوه حمایت از لاین آرین ، یا دولت بدون پشتوانه درست و کامل مدیریت علمی، فنی و بازار رسانی ؛ فقط اصرار می کند که آن را گسترش دهد. یا در مقطعی هم یکباره آن را رها کردند.
متأسفانه تعارض منافع بین بخشهای خصوصی هم وجود دارد. همیشه برای معضل امروز همین امروز فکر میکنیم. نمیخواهیم بپذیریم در درازمدت اگر این تعارضها را کنار بگذاریم همهی ما سود میکنیم. چه مرغ گوشتی، چه مرغ مادر امروزش را نگاه میکند. این دقیقاً برگرفته از سیاستهای دولتی ما است. میگوید امروز را من برد کنم و جوجهی 5 هزارتومانی بفروشم، اما فروردین جوجهی 500 تومانی میفروشد. نمیخواهیم بپذیریم.
اگر قرار است دولت یک کار پژوهشی برای بخش صنعت مرغ گوشتی انجام دهد باید بخش خصوصی در آن محور باشد باید طرح اجراییاش را بنویسد، باید خودش ناظر تیم اجرایی باشد و باید خودش پاسخگوی نتایج حاصل از اجرای آن طرح باشد. اینها نه تنها ریشهی مشکلات صنعت مرغ گوشتی ، بلکه کل فرهنگ کاری در سایر بخشهاست. تا زمانی که نفهمیم که همه در یک کشتی هستیم که هر جا به مشکل بخورد من هم به مشکل میخورم. نه بخش دولتی و نه بخش خصوصی نمیخواهند بپذیرند.
چندین سال است که بنده کار تحقیقات کاربردی کردم، قرار هم ندارم بابت نظر کارشناسی که می دهم پولی بدهید. این حرفی که من میزنم و پیشنهادی که میدهم از قبل آن سود اقتصادی نمیبرم، من که کارخانهدار نیستم که بخواهم به شما جنس بفروشم. من یک کارشناس هستم. درس خواندم و وظیفهی من است که به شما اخطار کنم. اما کسی توجهی نمیکند.
طی سالهای اخیر انواع و اقسام طرحها آمد. اشکالات را بیان کردیم، گفتیم تعاونیها را بکار بگیرید. تعاونی مال تولیدکننده و مال این مملکت و همه است. قرار نیست که پولش هیچ وقت خارج شود. اما منافع شخصی، نگاه شخصی، اجازه همدلی را نمی دهد و امروز پایمان را روی گلوی همدیگر گذاشتهایم.
بنده قاطعانه به شما می گویم امکان ندارد که این صنعت درست شود. چرا؟ چون آدمهایی که در این صنعت هستند فقط دارند گاو خودشان را میدوشند. اصلاً نگاه نمیکنند اگر این سیستم نباشد من هم نمیدانم چه کار باید بکنم؟ باور ندارند. به مرغدار گوشتی میگوییم که اگر به طور منظم جوجه بریزید نه جوجه 5 هزار تومان میشود و نه مرغ 5600 میشود. اما برای عقب نیفتادن خودش جوجهی 5 هزارتومانی را ریخته و مرغ را هم 5600 تومان میفروشد. وقتی به آنها میگوییم میخندند.
من همیشه و همه جا گفتم بنده شدیداً مخالف حضور و کمک دولت در بخش صنعت مرغداری (به این شکل) هستم. این کمکهای مقطعی باعث شد که صنعت به اینجا برسد. برای یک بار بگذارید که این صنعت جراحی خود را تمام کند. بگذارید آدمهایی که نمیفهمند و حقکشی میکنند از این صنعت بیرون بروند. نمیخواهیم باور کنیم و به همدیگر اعتماد کنیم.
آقای عظیمی:
بنا به آنچه در این مدت واکاوی کرده ام ، فرمایشات شما بخشی از واقعیتهایی است که در عرصهی صنعت گوشت مرغ وجود داشته است. اما خواهش من این است که نسبت به حل مشکلات خوشبین باشیم. امیدوار باشیم. فرض را بر این بگذاریم که در کنار همدیگر مسئله را خوب پیدا کرده و خوب حل کنیم. بنظرم بخشی از چالشهایی بوجود آمده ناخواسته ایجاد شده اند. جدا از آنهایی که فقط به دنبال منافعشان خودشان بودند و یا نخواستند وظایف خود را به درستی ایفا کنند که نمیدانیم چه کسانی و چند درصد هستند؟ و انشاءالله که کم هستند.
وقتی نگاه می کنیم می بینیم هر نهادی و یا هر فرد مسئولی چه دولتی و چه غیردولتی دارد تلاش خود را میکند. اما حلقه مفقوده و یا گپ اساسی آن نگاه جمعی و مشترک فی ما بین آنهاست. اگر معاونت امور دام، شرکت پشتیبانی امور دام، سازمان دامپزشکی و سایر نهادهای دولتی و یا نهادهای غیردولتی تا من محقق هر کدام در جایگاه حقیقی و حقوقی خودمان، بپذیریم که مسئله را باید جامع و در کنار هم ببینیم و به شناخت مسائل بپردازنبم و با هم آن را حل کنیم، بنظر بنده می توانیم بتدریج و با ایجاد روحیه کار جمعی و افزایش اعتماد فی ما بین ، این گپ ها را بر طرف کنیم.
البته همه موارد صنعت مرغ گوشتی منفی نیستند و اتفاقات خوبی هم افتاده و دارد میافتد. مثلاً سرانه مصرف گوشت مرغ کشور ما از 7 کیلو سال 1371به نزدیک 25 کیلو در حال حاضر رسیده است. تولید ما از زیر 1 میلیون تن به بالای 2 میلیون تن رسیده است. اما اینکه کیفیت تولید و یا بهرهوری تولید و پایداری آن ما نسبت به وضعیت مطلوب فاصله دارد و پایین است، اینکه بخشی از تولیدکنندگان ما دارند ضرر میکنند و یا تحت فشار تولید میکنند، هم یک واقعیتی است که باید ریشه یابی کرده و درصدد حل آن بود.
باید دید چه کار کنیم تا به آن عرضهی مطمئن گوشت مرغ به لحاظ کیفی و کمی برسیم؟ کجاها گپ وجود دارد؟ آنها را پیدا کنیم. اگر میخواهیم که سیاستگذاریها درست باشد باید نگاه ما مشارکتی، جامع و سیستمی باشد نه این که هرکس فقط حلقه فعالیت خود را ببیند یا در دستگاههای دولتی بخشی نگری حاکم باشد و هر نهادی و مدیری فکر پاسخگویی بخش کاری خود و دورهی مدیریتی خودش باشد. اگر اینگونه باشد نتیجه این میشود که هست. چون جزیرهای کار میکنیم این مشکلات بوجود میآید.
آقای طیبی پور:
شما با این مطالعه فقط با واقعیت آشنا می شوید اما اینکه چقدر امکان حل مسائل را داشته باشید ؛ من 99 درصد مطمئنم که با مشکلات جدی مواجه می شوید، که نیازمند زمینه سازیهای گوناگونی است که امیدوارم در کنار هم این مسیر را هموار کنیم.
منبع: پیشگامان آینده روستا، کشاورزی و منابع طبیعی